گنج های زندگی

 

سوال وجواب اعراب از حضرت رسول اکرم (ص)

عرض کرد می خواهم داناترین مردم باشم حضرت فرمود از خدا بترس.

.............می خواهم از خاصان درگاه خدا باشم فرمود شب وروز قرآن بخوان.

.............می خواهم همیشه دل من روشن باشد فرمود که مرگ را فراموش نکن.

.............می خواهم همیشه در رحمت حق باشم فرمود با خلق خدا نیکی کن.

.............می خواهم از دشمن به ما آفتی نرسد فرمود توکل به خدا کن.

.............می خواهم در چشم مردم خوار نباشم فرمود پرهیزگار باش.

.............می خواهم عمر من طولانی باشد فرمود صله رحم کن.

.............می خواهم روزی من وسیع گردد فرمود همیشه با وضو باش.

.............می خواهم با  آتش دوزخ نسوزم فرمود که چشم وزبان خود را ببند.

.............می خواهم بدانم گناهانم به چه چیز ریخته می شود فرمود به تضرع ،توبه وحال بیچارگی.

.............می خواهم سنگین ترین مردم باشم.فرمود از کسی چیزی مخواه.

.............می خواهم پرده عصمتم دریده نشود فرمود پرده کسی را ندر.

.............می خواهم که گورم تنگ نباشد فرمود که مداومت کن به خواندن سوره تبارک.

.............می خواهم که مال من بسیار شود فرمود مداومت کن به خواندن سوره واقعه هر شب.

.............می خواهم فردای قیامت ایمن باشم.فرمود میان شام وخفتن به ذکر خدا مشغول باش.

.............می خواهم خدای تعالی را در نماز حاضریابم فرمود در وقت ساختن وضو بسیار دقت کن.

.............می خواهم در نامه اعمال من گناه نباشدو همیشه خیرو خوبی باشد فرمود به پدر ومادر نیکی کن.

.............می خواهم برای من عذاب قبر نباشد.فرمود جامه خود را پاک نگهدار.

.............می خواهم از خالصان باشم فرمود در کارها راستی ودرستی پیشه کن.

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر



تاريخ : یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, | 18:25 | نویسنده : رحمت |

خواص پزشکی وضو ،نماز و حجاب!

نکات علمی شگفت انگیر درباره نماز و وضووحجاب!

وضو و معالجه بیماری ها

وضو سبب رفع بسیاری از بیماریها می شود. دلیلش اثر آب سردبر روی نقاط حساس بدن در قسمتهایی است که وضو می گیریم. جالب این است که در دین اسلام نقاط طب سوزنی مخصوصا در وضو رعایت شده است.برای مثال، آقایان باید آب را از پشت آرنج بریزند. ولی خانمها باید آب را از قسمت تای دست بریزند. چونکه نقاط طب سوزنی در آقایان و خانها در بعضی از نقاط فرق می کند.

این را هم بدانید که با تحریک نقاط طب سوزنی بوسیله آب سرد وضو، خط سیر چهارده نصف النهار را تحریک می کنیم و باعث سرحالی، شادابی، تسکین دردها، نیروی جسمانی وروحی و معالجه بسیاری از بیماریها می گردد.و همچنین تمامی اعضاء داخلی بدن را تقویت می کند.از جمله: ریه ها، روده بزرگ، معده، قلب، کلیه ها، کبد و…

ایجاد نیرو و نشاط با وضو

در احادیث آمده که بعد از وضو، بدن را با چیزی خشک نکنیم وبگذاریم خودش خشک شود. دلیل آن اینست که بدن در برابر سرمائی که حس می کند، خود به خود درجه حرارت آن بالا می رود تا بدن را خشک کند، که همین تحریکات حرارتی باعث باز شدن منافذ زیرپوست می شودو اکسیژن بیشتری به بافتهای پوست و مقداری هم عظلات زیر پوست می رسد و باعث نیرو و نشاط می گردد...

فوائد حجاب

download


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 26 فروردين 1391برچسب:, | 23:47 | نویسنده : رحمت |

فاطمه سلام الله عليها از ديده گاه قرآن

آيه اول :

((انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيا و يطهركم تطهيرا))

((خدا چنين مى خواهد كه رحبس (هر آلايش ) را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را پاك و منزه گرداند))

برخى را عقيده بر اين است كه چون اين آيه شريفه بين دو آيه واقع شده كه آن آيات درباره زوجات پيغمبر(ص ) نازل گرديده است ، بنابراين به همان نسق ، اين آيه هم بايد درشان زوجات آن حضرت باشد، و ما لازم مى دانيم كه از پنج طريق به اين آيه نظر كنيم :

1 - اول بررسى اينكه بعد از نزول اين آيه ، از رسول اكرم صلى الله عليه و آله درباره آن نصى (كلام صريحى ) هست كه آيه تطهير درشان چه كسى نازل شده است ؟

2 - دوم اينكه در اين موضوع ، از خود زنهاى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله كلام معتبر و صريحى وجود دارد كه دلالت كند اين آيه درباره كيست ؟، آيا يكى از آنان ادعا كرده است كه آيه تطير درشان ما زنان پيامبر نازل شده است ؟ و يا اينكه عكس اين مطلب را اظهار نموده است ؟

3 - سوم اينكه آيا على سلام الله عليه و يا اولاد اميرالمؤ منين (ع ) با اين آيه احتجاج و مشاهده كرده اند؟ آيا ادعا كرده اند كه اين آيه درشان ما اهل بيت است و در غير ما نيست ؟ و آيا در مقام احتجاج از صحابه چه شنيده اند؟

4 - چهارم اينكه آيا از خود صحابه كلام معتبر و صريحى در اين باره موجود است كه آيه تطهير درباره چه كسى نازل شده است ؟

5 - پنجم اينكه رجال تفسير و حديث در اين مورد چه مى گويند؟ ايا با نظر آن كسانيكه مى گويند آيه تطهير (مانند دو آيه قبل و بعد آن ) مربوط به زوجات پيغمبر است همراى و موافق هستند؟ يا اينكه مى گويند نه خير، چون درباره شان نزول اين آيه ، نص (كلام معتبر و صريحى ) وجود دارد، لذا بايد تابع آن نص شد.

بنابراين آنچه درباره تطهيرشان مى شود از اين پنج طريق كه گفته شد، بيرون نيست ....


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, | 17:49 | نویسنده : رحمت |

ویژگی فاطمه زهرا(س)

بسم الله الرحمن الرحيم

هذا من فضل ربى

فاطمة الزهراء(ع ):

بانوى بانوان دو جهان

 عطاى خداوند سبحان

 كوثر پربهاى قرآن ،

كفو و همتاى اميرمومنان (ع )

و يكى از علل آفرينش عالم امكان .

فاطمة الزهراء(ع ):

در آل كسا محور،

عزيز قلب پيغمبر(ص )،

شفيعه محشر،

ولية الله اطهر،

و از يازده فرزند معصومش برتر...

فاطمة الزهراء(ع ):

خانه اش :منزل ((هل اتى ))

پدرش : محمد مصطفى (ص )

همسرش : على مرتضى (ع )

پسرانش : امام حسن مجتبى (ع ) و امام حسين سيدالشهداء(ع )

دخترانش : ام كلثوم (ع ) و زينب كبرى (ع )

دستش :بوسه گاه رسول خدا(ص )

مهرش : صفابخش قلوب اولياء

مودتش : اجر رسالت خاتم الانبياء(ص )

  والاترين مدحش : ((ام ابيها))...


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر



تاريخ : یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, | 16:3 | نویسنده : رحمت |

امام خامنه ای اگر امر کند سر سید حسن رو بیار؛ می برم

 

از محافظ سید حسن نصر الله سوال کردند: چقدر سید حسن را دوست داری؟

 

گفت: آنقدر که امر کند الان بمیر؛ می میرم.

 

در سوال بعد پرسیدند چقدر امام خامنه ای را دوست داری؟

 

گفت: آنقدر که اگر امر کند سر سید حسن رو بیار؛ می برم


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر



تاريخ : یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, | 15:46 | نویسنده : رحمت |

یه روز یه ترک و یه رشتی و یه اصفهانی ...!

 یه روز یه ترک و یه رشتی و یه اصفهانی ...!

  یه روز یه ترک بود ...

 

اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.

 

شجاع بود و نترس.

 

در دوران استبداد که نفس کشیدن هم جرم بود ، با کمک دیگر مبارزان ترک ، در برابر دیکتاتوری ایستاد

 

او برای مردم ایران ، آزادی می خواست

 

و در این راه ، زیست و مبارزه کرد و به تاریخ پیوست تا فرزندان این ملک ، طعم آزادی و مردمسالاری و رهایی از استبداد را بچشند.

 

یه روز یه رشتی بود...

 

 

 

اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی.

 

او می توانست از سبزی جنگل های شمال و از دریای آبی اش لذت ببرد و عمری را به خوشی و آرامش سپری کند

 

اما سرزمین اش را دوست داشت و مردمانش را

 

و برای همین در برابر ستم ایستاد

آنقدر که روزی سرش را از تنش جدا کردند.

 

 

 

یه روز یه اصفهانی بود...

 

 


اسمش حسین خرازی

  وقتی عراقی ها به کشورش حمله کردند ، جانش را برداشت و با خودش برد دم توپ و گلوله و خمپاره.

 کارش شد دفاع از مردم سرزمینش ، از ناموس شان و از دین شان.

 آنقدر جنگید و جنگید تا در یکی از روزهای آن جنگ بزرگ ، خونش بر زمین ریخت و خودش به آسمان رفت.

 یه روز یه ...

 ترک و رشتی و فارس و کرد و لر و اصفهانی و عرب و ... !

  تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند

 و به صرافت شکستن قفل دوستی ما افتادند

 و از آن پس "یه روز یه ... بود"را کردند جوک تا این ملت ، به جای حماسه های اقوام این سرزمین که به عشق همدیگر ، حتی جانشان را هم نثار کرده اند ،  به  "جوک ها " و "طعنه ها" و "تمسخرها" سرگرم باشند و چه قصه غم انگیزی

 


◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○

 

 لطفا این مطلب رو گسترش دهید

 

◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○◘○


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر



تاريخ : چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, | 23:42 | نویسنده : رحمت |

معجزه حضرت زینب(س)

 این داستان نیست یک معجزه است!!!

معجزه گریه بر زینب کبرای

حَسبِیَ الله ربّیَ الله ،تَوَکَّلتٌ علی الله، اعتَصَمتٌ بالله فوّضتٌ امرِی الی الله ما شاء الله لا حولَ ولا قوهَ الاّ بالله العلیّ العظیم صلّ علی محمّد و آلِ محمّد یا حیٌّ یا قیّوم برحمِتک یا اَرحَمَ الرحمین.

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام خدمت شما خوانندگان عزیز، اینک شما خواننده داستانی واقعی وشگفت انگیزی خواهید بود که زندگی شما را تغییر خواهد. داستانی از معجزه حضرت زینب که ان را از زبان یکی از دوستانم ،که از سربازان فضای مجازی می باشد شرح خواهم داد.

امروز 8 فروردین 1391

طبق معمول هر شب در حال چت کردن بودم .که توجهم به یک پیام گروهی جلب میشه .تو این پیام یه خانم اعلام میکنه که من از زندگی خسته شدم و میخوام خود کشی کنم .منم از روی کنجکاوی ادش کردم تا بیشتر باهاش صحبت کنم تا دلیل این کارشو بدونم.بعد از چند دقیقه سرو کله زدن راضیش کردم تا با من حرف بزنه.اونم قبول کرد.

دلیل اینکه چرا میخواد خود کشی کنه رو ازش پرسیدم .شروع کرد به درد دل....

می گفت : من 22 سالمه تو 20 سالگی ازدواج کردم بعده 6 ماه متوجه شدم که شوهرم معتاد و با چند نفر دیگه هم رابطه داره.دیگه از دستش خسته شده بودم و خواستم ازش طلاق بگیرم ولی اون قبول نمیکرد وفرار میکرد منم مجبور شدم غیابی طلاق بگیرم .اونم نامردی نکرد شبانه تمام جهازیه وکل زندگیمو بار میزنه میبره دیگه پیداشم نکردیم.

بعد از او اتفاق حدود یه سال دپرس بودم تا اینکه تو چت با چند تا پسر اشنا شدم .چند مدت با اونا چت میکردم.تو این مدت یه خواستگار 36 ساله داشتم ،باهم عقد کردیم اما بعده یه مسافرت چند روزه متوجه شدم به درد هم نمیخوریم .

دوباره تنها شدم ... بهمن 1390 بود که با یه پسر 30 ساله دوست شدم که نزدیک خونمون زندگی میکردن هر روز میدیدمش با مشورت 2 تا خانواده با هم عقد کردیم حدودا 2 ماه با هم عقد بودیم ولی میگفت دوست ندارم.هر کاری کردم تا نظرش عوض بشه ولی نشد.واسه همین عقدنامه رو پاره کردم و از هم جدا شدیم.اما چند روز پیش واسم یه اتفاقی افتاده گفتم چی گفت من از اون پسره باردارم .با اون پسره هم صحبت کردم ولی اون بچه رو نمیخواد میگه بندازش .ابروم داره میره.دیگه واقعا از این زندگی خسته شدم .میخوام راحت بشم ،میخوام خود کشی کنم.....


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, | 23:2 | نویسنده : رحمت |

نامي آسماني

 هنگام ولايت زينب كبري، چون رسول خدا در سفر بود، فاطمه از همسرش علي درخواست كرد كه نامي براي فرزندشان انتخاب كند. علي عليه السلام در جواب فرمود: من بر پدرت سبقت نمي‌گيرم، صبر مي‌كنيم تا پيامبر از سفر برگردد.  چون پيامبر بازگشت و خبر ولادت نوزاد زهرا را از زبان علي عليه السلام شنيد فرمود:فرزندان فاطمه فرزندان منند ولي خداوند در باره آنان تصميم مي‌گيرد.

بعد از آن جبرئيل نازل شد و پيام آورد كه خداوند سلام مي‌رساند و مي‌فرمايد: نام اين دختر را زينب بگذاريد كه اين نام را در لوح محفوظ نوشته‌ام. آن گاه رسول خدا زينب را گرفت و بوسيد و فرمود: توصيه مي‌كنم كه همه اين دختر را احترام كنند، كه او مانند خديجه كبري است.

يعني همان گونه كه فداكاري هاي خديجه در پيشبرد اهداف پيامبر و اسلام بسيار ثمربخش بود، ايثار، صبر و استقامت زينب در راه خدا نيز در بقا و جاودانگي اسلام از اهميت ويژه‌اي برخوردار است.

 

امسال سال عمه زینب چون یه مهجزه ازش دیدم که قراره بنویسمش تو این وبلاگ قرار بدم .منتظر معجزه حضرت زینب باشید.


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر



تاريخ : یک شنبه 13 فروردين 1391برچسب:, | 1:49 | نویسنده : رحمت |

تداوم راه شهدا

بايد راه اين شهيدان را ادامه بدهيم تا با خون خود، نهال اسلام را بار ديگر زنده نمائيم و عاشورايى ديگر به وجود آوريم: «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا»  شهيد رمضانعلى ماروسى

 

پيام من اين است كه برادرانم اسلحه ‏ى من را به زمين نگذارند. اگر من شهيد شدم، راه من را ادامه دهند. شهيد رضا چنارانى  

 

از امت شهيد پرور ايران درخواست مى‏كنم كه پشت جبهه ‏ها را خالى نگذارند و با حضور خود در كليه ‏ى فعاليت‏هاى اسلامى، به جهان ثابت كنند كه دنباله ‏رو شهدا هستند. شهيد رضا قادرى

 

به فرمان رهبر، لبيك گفته و با تمام قدرت، از دين و ميهن اسلامى دفاع كنيم، زيرا مديون شهدا هستيم و بايد ادامه دهنده ى راه آن‏ها باشيم. شهيد احمدتقى آبادى 

    

تا پيروزى اسلام بر كفار، در جبهه خواهم ماند... پس از شهادت من، سنگر را خالى نكنيد و راه مرا ادامه دهيد.شهيد الله‏يار سرايانى ايورى  

 

شهدا، هديه ‏هايى هستند در راه خداوند و شما اى بازماندگان شهدا! راه آن‏ها را ادامه دهيد و زينبى عمل كنيد كه اسلام، به شاهدان زنده، نياز دارد. شهيد حسين دستجردى   

 

اى مردم هميشه در صحنه! امام را تنها نگذاريد و راه شهدا را ادامه بدهيد. به خدا قسم كه اين راه، راه حسين(ع) است. شهيد محمد شورگشتى

 

 

تنها خواهشى كه از شما دارم اين است كه راهم را ادامه دهيد و نگذاريد كه كوچك‏ترين ضربه ‏اى به انقلاب عزيزمان بخورد. شهيد حبيب ا... غلامپور

 

برادران، اگر خون مرا نادیده بگیرید و فراموش کنید درعالم برزخ جلوی شما را خواهم گرفت که با خون من چه کرده اید.شهید صفدر صفدری

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر



تاريخ : پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, | 17:20 | نویسنده : رحمت |

شلمچه

سرزمين لاله‌ها

روي زمين دنبال آسمان نگرديد؛ هر چه هست آن بالاست.

عمليات كربلاي چهار تمام شده بود و هنوز خاطره شهادت بسياري از بچه‌ها از اذهان نرفته بود كه بايد رزمندگان و مردم شهد شيرين پيروزي را مي‌چشيدند. يكي از فرماندهان عمليات كربلاي پنچ مي‌گفت: تمام جوانب را بررسي كرديم. شناسايي منطقه كار راحتي نبود. محور «شلمچه» از همه محورها مهم‌تر بود. شلمچه دروازه بصره بود. از اين نقطه مي‌توانستند به دشمن نفوذ كنند. دشمن محكم‌ترين مواضع و موانع را برپا كرده بود. بررسي منطقه وقت مي‌برد. دشمن در منطقه آب رها كرده بود. خط اولش، دژ محكمي بود با سنگرهاي بتوني. پشت آن تانك‌ها مستقر بودند و به خوبي بر منطقه اشراف داشتند. خط دوم و سوم كه كانال بود، خط چهارمش هم پشت نهر دوعيجي بود. خط پنجم هم قرارگاه تاكتيكي دشمن و مركز توپخانه بود و تازه اين، همه ماجرا نبود.

19 دي ماه ۱۳۶۵ بود. ساعت يك و نيم شب. دشمن اين‌طور استدلال كرده بود كه فعلا ايران بعد از عمليات ناموفق كربلاي چهار، قادر به انجام عمليات جديدي نيست. نيروهاي عراقي كم‌كم به سمت فاو رفته بودند تا در باز‌پس‌گيري آنجا حضور داشته باشند. اينجا بود كه رزمنده‌ها زمان را به دست گرفتند. حمله نيمه‌شب بسيجي‌ها در شرق بصره، دشمن را گيج كرده بود. دشمن غافلگير شده بود. رمز مقدس «يا زهرا (س)» داشت كار خودش را مي‌كرد.

شكست‌هاي متعدد، دشمن را به اين نتيجه رسانده بود كه به جاي حالت تهاجمي، حالت تدافعي بگيرد. به همين دليل، دست به كار شد و در شلمچه، موانع وسيعي به شكل «ن» ساخت كه دهانه باز آنها به عرض سيصد متر به طرف ايران قرار داشت. ارتفاع اين موانع، به هفت متر مي‌رسيد. ساخت اين نوني‌ها كار را براي ما دشوار ساخته بود. تسلطي كه عراق از اطراف اين گودال به رزمنده‌هاي ايراني داشت، امكان هر تحركي را از آنها مي‌گرفت و ما براي فتح هر يك از اين موانع، شهداي بسياري را تقديم كرديم؛ اما بالاخره ايمان و اراده رزمندگان از سد تمامي موانع گذشت.

خيلي‌ها زير رگبار گلوله فقط «هدف» را مي‌ديدند و بهانه‌اي براي برگشتن نمي‌آوردند. آنچه در شلمچه مهم بود، اين كه رزمنده‌ها سرعت عمل را به دست بگيرند. در صورت تسلط بر اين منطقه ايران مي‌توانست برتري خود را در جنگ ثابت كند.

ارتش عراق شكست را باور نداشت. روزنامه Observer چاپ پاريس نوشت: «براي اولين بار از آغاز جنگ تاكنون، ناظران و كارشناسان غربي درباره امكانات دفاعي عراق دچار ترديد شده‌اند.»

هفته‌نامه نيوزويك هم نوشت: «تهاجم ايراني‌ها در نزديكي بصره، حداقل يك چيز را درباره جنگ ايران و عراق تغيير داده و آن اين كه براي اولين بار طي چند سال گذشته اين احتمال را كه يك طرف حقيقتا بر ديگري پيروز شود مطرح ساخته است.»

خيلي‌ها شلمچه را با غروبش مي‌شناسند و نذر مي‌كنند كه غروب به شلمچه برسند. نجواي غروب شلمچه با بقيه ساعات روز فرق مي‌كند. فقط بايد يك بار امتحان كرد.

شلمچه هنوز هم گلوگاه عراق است. كمي آن طرف‌تر حسينيه شلمچه قرار دارد، با نشانه‌هاي پر رنگ پايداري... تانك‌هاي به گل نشسته، مين‌هاي خنثي نشده، كلاه و قمقمه‌هاي سوراخ‌شده و نخل‌هاي بي‌سر.

اصلا مي‌خواهم بگويم دريچه‌هاي آسمان، توي خاك شلمچه است.

 

 

ز  آه  سینه  سوزان  ترانه  می  سازم         به غمگساری یاران چو شمع می سوزم

چو نی ز مایه جان این فسانه می سازم        برای   اشک   دمادم   بهانه  می  سازم

 پر نسیم به  خوناب اشک می شویم         پیامی از دل خونین روانه می سازم

 نمی کنم دل از این عرصه شقایق فام          کنار لاله  رخان   آشیانه  می  سازم

در آستان به خون خفتگان وادی عشق          برون ز عالم اسباب ، خانه می سازم

چو شمع بر سر هر کشته می گذارم جان       ز یک  شراره  هزاران زبانه  می سازم

زه پاره های دل من شلمچه رنگین است       سخن  چو بلبل از  آن عاشقانه  می سازم

سر و دل و جان را به خاک می فکنم           برای قبر تو چندین  نشانه  می سازم

 

شعر شلمچه از مقام معظم رهبری

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر



تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, | 22:45 | نویسنده : رحمت |
صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 19 صفحه بعد